خدا ، عشق و بقاء
خدا ، عشق و بقاء

خدا ، عشق و بقاء

ماجرای پاسخ دندان شکن دانشجو به استاد!

دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود.

استاد پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟ کسی پاسخ نداد.

استاد دوباره پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟ دوباره کسی پاسخ نداد.

استاد برای سومین بار پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟ برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد. استاد با قاطعیت گفت: با این وصف خدا وجود ندارد.

دانشجو به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت. دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟ همه سکوت کردند.

آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟ همچنان کسی چیزی نگفت.

آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟

وقتی برای سومین بار کسی پاسخی نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد!!!



نظرات 2 + ارسال نظر
مسلم میرزایی چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:32 http://proweb.blogsky.com

من از دوست داران فلسفه هستم.یکی از موضوعات جالب فلسفی به شکلی جالب در این حکایت کوتاه گنجانده شده است.جالب تر اینکه هر دو یعنی استاد و شاگرد از «پرسش»که کلید فلسفه است استفاده می‌کنند.

آزاده چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 15:50 http://tandis57.blogsky.com

خدایا مرا ببخش نان تورا خوردم
فرمان شیطان بردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد